چاپ ارسال به دوست |
فرهنگي روز وحدت حوزه و دانشگاه و شهادت دکتر مفتح
مدیریت فرهنگیبه مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه و شهادت دکتر مفتح
در روز ۲۷ آذر سال ۱۳۵۸، آیتالله دکتر مفتح، استاد حوزه و دانشگاه، در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به درجه رفیع شهادت رسید. سالروز شهادت این متفکر حوزه و استاد دانشگاه از سوی حضرت امام خمینی (ره) «روز وحدت حوزه و دانشگاه» نام گرفت.
روز وحدت حوزه و دانشگاه از سویی یادآور مجاهدتها و مبارزات علما و اندیشمندان در حوزههای علمیه و محیطهای دانشگاهی است که به مقابله با قدرتهای ظالم برخاستند و از سوی دیگر، انزجار و تنفر دشمنان و بیگانگان از اتحاد مسلمانان به ویژه وحدت قشرهای آگاه علمی را خاطرنشان میسازد.

هدف اصلی و نهایی استکبار، ضربه زدن بر پیکره دو قشر علمی و دینی و ایجاد تفرقه و خودمحوری میان آنان است و این مقصود را همواره با شعار جدایی دین از سیاست در سالهای پیاپی دنبال کرده و در پي تحقق اين هدف شوم است. آينده و پيشرفت كشور و مصالح فرهنگي، ديني و علمي در كشور در گرو آن است كه اين دو نهاد اثرگذار به گونهاي هماهنگ، همراه، همگام و همدوش يكديگر حركت و کار کرده و با کمترین نيروها، يكديگر را خنثي نكنند.
در این باره باید گفت، این گونه برآیند نیروهاست که منجر به پیشرفت خواهد شد و باید در تشریح علت دست نیافتن کامل به این مهم گفت، این امر تا اندازه بسیاری طبیعی است. دانشگاه، یکی از مراکز دنیای مدرن است که در آن تحصیلکردهها با علوم جدید غربی آشنا میشوند و خواسته یا ناخواسته صرفنظر از ارزش داوری، تحت تأثیر پشتوانههای فرهنگی و معرفتشناختی علوم جدید نیز قرار میگیرند؛ هر چند باید گفت که حوزه تا اندازهای در افزایش وحدت موفق بوده است، البته حوزه هنوز به میزان مطلوب خود نرسیده است.
دانشجو نیرویی است که اگر به او از لحاظ فکری و عقیدتی درست توجه نشود، به جامعه آسیب میرساند. اگر حوزه بتواند از لحاظ فکری، عقیدتی و دینی دانشجویان را تقویت کند، پسندیدهتر است.
این که برخی وحدت میان حوزه و دانشگاه را نمیپذیرند و نمیخواهند وحدت حوزه و دانشگاه برقرار شود، به نظر صاحبنظران آگاه، جریانی پشت پرده است که نمیگذارد حوزه و دانشگاه با هم متحد باشند. با وجودی که وحدت این دو مرکز به سود کشور و نظام است، برخی آن را نمیپذیرند. دانشگاه و حوزه اصولا دو نهاد متفاوت با اهداف حاضر و کارکردهای خاصند. حوزه هم مانند دانشگاه از یک سنت دیرینه آموزشی و تشکیلاتی برخوردار است. هر یک از این دو نهاد باید در چهارچوب اهداف و کارکردهای خاص خودشان، همواره نسبت به موارد آموزشی، شیوه ارایه دروس و نیز ساختار و تشکیلات خود بازنگری داشته باشند.
وحدت حوزه و دانشگاه به این معنا نیست که اهداف و کارکردهای این دو نهاد آموزشی یکسان یا به هم نزدیک شود، بلکه وحدت حوزه و دانشگاه، تلقی خاصی است؛ یعنی دانشگاه باید بپذیرد که حوزه در جای خود با توجه به واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران، وجودش لازم و ضروری است و حوزه هم باید بپذیرد که وجود دانشگاه در کشور، برای پیشرفت علمی و فرهنگی لازم و ضروری است.
گفته امام خمینی هم ناظر به همین معنا بود که حوزه و دانشگاه همدیگر را نفی نکنند، بلکه وجود همدیگر را با اهداف و کارکردهای ویژه و خاص بپذیرند. وحدت حوزه و دانشگاه، امر بسیار مقدسی است که پیوسته مورد تأکید بنیانگذار جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری بوده که در این راه، بزرگانی از حوزه و دانشگاه همچون شهید مرتضی مطهری، شهید محمد مفتح و شهید بهشتی و شهید چمران و شهید آیت، جان بر سر تحقق این هدف نثار کردند.
هرچند بیش از سه دهه از توجه به این امر مقدس میگذرد و جلوههای برجستهای از وحدت حوزه و دانشگاه متبلور شده، به باور دانشمندان، اندیشمندان و متفکرین اسلامی، تحقق همهجانبه وحدت این دو مرکز علمی، مستلزم رویکرد جدید و جدی است. تحقق وحدت حوزه و دانشگاه، همان هدفی است که در بیان مقام معظم رهبری به آن اشاره شده و همان تحقق جامعه اسلامی است؛ این دو مرکز بزرگ علمی، بسترساز تحقق این دو آرمان مقدسند.
موضوع دیگر آن که دشمنان انقلاب اسلامی و دسیسهگران منافق ـ که همیشه از الگو شدن یک جامعه دینمحور در همه عرصههای علمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میترسند ـ پیوسته وسوسه و نفاقافکنی کرده و باعث تحقق این هدف شدهاند؛ بنابراین، لزوم شناخت موانع، چگونگی رفع آنها، تبیین سیاستی، راهبردها، راهکارها و شیوههای اجرایی با استفاده از روشهای علمی ضروری است. یکی از آسیبهای تحقق نیافتن همهجانبه این هدف، پراکندگی در تصمیم، اجرا و هدایتهای وحدتبخش بوده است. وحدت مدیریت در این حرکت اسلامی، نخستین گام ضروری در تحقق وحدت حوزه، دانشگاه است.
در این راستا، وحدت مدیریت و هماهنگی فعالیتهای دلسوزان وحدت حوزه و دانشگاه، بسیار مهم است، چرا که امام (ره) همواره این دو نهاد را دو بال برای پرواز کشور مینگریستند و راهبرد اساسی ایشان در پیشبرد انقلاب وحدت حوزه و دانشگاه بود که همواره بر آن تأکید میکردند. تفکرین متعهد اسلامی بر این باورند که این بحث، به ویژه در بستر انقلاب اسلامی و احساس ضرورت بازسازی ایدئولوژیکی دانشگاه و استادان آن برای حفظ و اشاعه ایدئولوژی جدید، ضرورتی دوچندان یافت، چرا که اختلاف عالمان حوزوی و دانشگاهی در علوم و تأثیر آن بر گونه عمل اجتماعی آنها، به بدنه معرفتی ایدئولوژی تازه و به دنبال آن به ساختارهای جامعه، آسیب میرساند.
دانشمندان اسلامی بر این باورند که بسیاری از مسائل، به ویژه در سه دهه گذشته به درستی حل نشد و علت آن هم روشن است: نظامسازی از براندازی نظام به مراتب سختتر. دو سه بار انقلاب کردن، آسانتر از یک بار درست حکومت کردن است؛ بنابراین، باید از میزان موفقیت نسل دوم و سوم حوزه و دانشگاه ارزیابی واقع بینانهای داشت و نقاط قوت و ضعف نسل دوم حوزه و دانشگاه را از زمان پس از انقلاب، به درستی مرور کرد.
امروز نوبت نسل سوم حوزه و دانشگاه است تا در دهه پیش رو، در نهادینه کردن ارزشهای انقلابی و تکمیل پروژه وحدت، در سطوح بالاتری گام سوم را بردارند. این گام بسیار مهم و خطیر است و اگر به درستی برداشته نشود، همه زحمات نیم قرن گذشته دو نسل پیش بر باد خواهد رفت. اگر نسل سوم حوزه و دانشگاه ـ که مدیون زحمات و فداکاریهای دو نسل هستند ـ نتواند این پرچم را بالا نگه دارد، این سیلی را خواهیم خورد. نوع برنامهریزی و هدفگذاری برای نسل سوم دانشگاه و حوزه، با آنچه وظیفه دو نسل گذشته بود، در اصول مشترک است، اما در استراتژی و تاکتیک باید متفاوت باشد، چون ما امروز باید به راهی میان طالبانیزم و سکولاریزم بیندیشیم. همچنین به راه سومی میان سلطنت سنتی و دمکراسی غربی؛ راه سوم میان انزوای رهبانی شرق و شهوت پرستی غرب؛ راه سوم میان فقر بیش از اندازه و سرمایهداری افسار گسیخته و راه سومی میان تحجر و قشریگری و واپس گرایی با تقلید و ترجمه و غربپرستی.
راه سوم، راه خلاقیت، اجتهاد و نواندیشی در عین اصالت خواهی، و اصولگرایی و ارزش محوری است. در این میان آنچه بااهمیت است، این که بیداری اسلامی برگرفته از مدل و حرکتی است که ایران اسلامی در دوران پربرکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ارائه کرده است. این که ریشه انقلاب اسلامی برگرفته از نهضت رسول الله (ص) است.
مهمترین اهداف دشمن از فشار به ایران، جلوگیری از کمک به جنبش بیداری اسلامی، آشکار نکردن جنایات استکبار و جنبش وال استریت، جلوگیری از کمک به سوریه و لبنان و بخشی هم درباره انتخابات آینده است.
امروز به برکت خون شهدا، رهبری هوشمند و مقتدرانه مقام معظم رهبری، بیداری ملت و حضور مقتدرانه بسیج در همه عرصهها، دشمن در همه دسیسههایش ناکام مانده است. در اینجا باید گفت که ابعاد و تشریح بیداری اسلامی در منطقه و نقش این بیداری در آینده ملتهای مسلمان، بستگی به کارکرد مسئولین محترم جمهوری اسلامی دارد؛ بنابراین، ما وارد مرحله پیچیدهتر و مهمتر از این برنامه شدهایم و باید آن را نهادینه کنیم.
فراموش نکنیم، مسؤول اصلی این پروژه، نسل سوم دانشگاه و حوزه و بخشهایی از حاکمیت هستند که با سرنوشت حوزه و دانشگاه سر و کار دارند. باید توجه داشت که مانیفست تحول بزرگ جهان اسلام، به دست ما نوشته میشود و کوچکترین کاری در این زمینه، زیر ذرهبین تاریخ قرار خواهد گرفت. ملتهای بسیاری منتظرند از روی دست دانشجویان و طلاب، نسخهبرداری کنند. ملتهای بسیاری مینگرند که جامعه و حکومت جدید در ایران، چگونه پیش میرود.
|
١٢:٢٩ - 1391/09/27 / شماره : ١٠٣٦٧ / تعداد نمایش : ١٢٢٨ |
...در حال ثبت نظر  نظر شما ...در حال ثبت نظر  خروج |